بر من خرده نگیر اگر نمی نویسم
از من روی بر نگردان اگر حرفی نمیزنم
تو از قلمی که روی کاغذ خیس هی مینویسد و ثبت نمیشود چه انتظاری داری؟
صفحه های کاغذ زیر باران چشمهایم دیگر ورق نمیخورند
نم کشیده اند و هیچ نمیخواهند
قلم هم از حاشا کردن احساس دلم استعفا داده است
نفسش گیر است و تا به روی کاغذ مینشیند سرفه می کند
من دلم گیر است
قلم و کاغذ چرا متوقف شده اند