.

.

.

.

.

.

.

.

.


...

می تونم بد باشم..می تونم

بخوام بد کردنامو نشونت بدم   نشونت میدمممم

اونم از نوع بدیهای خودت.

...هه

فک کنم میدونستی  نمیتونم بد باشم..

می دونستی دلم  دریاست

واسه همینه که ضربه ی بیشتری زدی تا بشکنیم آره؟

فقط بدون من  شکست نخوردم..من نباختم..پس نخند

تویی  که باختی چوووووووووووووون   لیاقتت کمتر از خوبیهایی بود که در حقت کردم

چون چیزی رو از دست  دادی که  سالها بعد میفهمی قدر بودنش رو

.......

خدا هست اون بالا..اینو بدون


جمع کن برووووو

خودم جان

 نگه داشتن بعضی از ادمها با خاطراتشون چه بد چه خووب تو دلت ..لیاقت میخواد

اونایی که ارزش موندن ندارن........اونایی هستن  که اشکتو در اوردند و بهت خندیدند

و با اشاره به بقیه تو رو نشون دادند  و همشون خندیدند

به اشکای تو..به شکستن دلت

به  صداقتت..به وفا داریت..به ساده و بی آلایش بودنت...

هعی خدااااااااا..

یعنی دلی که صادقه و وفاداره  ساده ست...خنده داره اخه.

.

.

بهتره خوبیاتووووووووو  دیلیت کنم ازین حافظه.

اصن بدیها و کثافت کاریاتو خوبیهات واسه خودت...

یادتم  نمی خوام

دوست  داشتنها تو هم دیگه نمی خوامممممممم

جمع کن برووووووووو دیگه .

من فقط یاد گرفتم که با وجودی بدهایی که دیدم  بد نباشم بد نکنم....

چووون هرکار کردم بد باشممممممممم نشد ...

بد بودن که به خوردِِ وجودم میره..بالا میارم

اصن توووووووووووو توووووووووووووووووویی که بدترین اتفاق زندگیمی

برووووووووووووو بروووووووووووووووووووووووووووو ازین  دل من

فقط تو روخدا دل منووووووووووووو پس بده..

چون میخوام یکی رو اونقدر دوست داشته باشم اونقدر  بهش دل بدم که تو به  خودت لعنت بفرستی



سلام خدا جووونم

امشب شب آرزوهاست...

شب  گستراندن رحمت و مهربانی ِ بی اندازه ت..

ولی آخه من..چی میتوم بگم...

چی میتونم ارزو کنم

همینکه بهم   عنایت اشک ریختن در مقابلت رو میدی خیلی خوبه..

همینکه میتونم بازم از ته دلم باهات حرف بزنم خوبه..

همینکه وقتی  حرف میزنم حست میکنم...

همیکنه آرامش خاصی نصیبم میشه

همینکه احساس پرواز دارممم

..خدا جون  ارزوهام توی دهانم نمیچرخه که اونا رو بگم..

اما میگن خیلی بزرگی و بخشنده..

بذا شفاهی بیام باهات حرف بزنم